از تقریرات مرحوم حاج ملاعبدالله اشراق (1255-1350) فرزند حاج ملاقاسم در ثبت برخی وقایع تاریخی جهرم مثل تاریخ آمدن عینالملک جهرم، مادۀ تاریخ ساخت برخی بناهای تاریخی جهرم که بگذریم، برادر وی مرحوم نصرالله اشراق (1298-1323) تذکرهای در شرح حال بزرگان و معاریف جهرم به نام جهرمنامه(1349ق) بر سبک فارسنامۀ ناصری ترتیب داد. وی در پایان این رساله نوشته است: «کلیۀ قصدم از نوشتن این، قصیدۀ عالیه بوده که به خط نسخ جلی محض یادبود نوشته شد که هر وقت یکی از بندگان علیم فهیم استفاده و استفاضه نماید برای من معصیتکار، طلب مغفرت و آمرزش نماید. به تاریخ ۱۷ شهر ربیعالثانی سنهی یکهزاز و سیصد و چهل و نه هجری»(اشراق، ۱۳۶۹: ۴۹).
از تحقیقات اختصاصی راجع به جهرم، پس از ایشان اطلاع موثقی در دست نیست تا آنکه جلال طوفان، دبیر جهرمی، هنگام بازدید علیاصغر حکمت وزیر وقت فرهنگ و معارف از جهرم در سال 1317، یادداشتهایی را در حضور وی قرائت کرد و با تشویقهای حکمت و بعدتر دکتر احمد اقتداری، کتاب شهرستان جهرم را در سال 1335 نوشت. وی این کتاب را بعدتر یکبار در سال 1351 و یکبار در سال 1381، با اصلاحات و افزودههایی دیگر منتشر کرد. در این پژوهش که طی 10فصل تدوین شده، جنبههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و زندگی مردم این شهرستان بررسی و تبیین شده است. در فصل اول جغرافیای طبیعی جهرم با موضوعات: حدود و موقعیت، رودخانهها، آب و هوا، تقسیمات سیاسی، جمعیت، وجه تسمیه، محلات و خیابانهای شهر جهرم پرداخته شده است. فصل دوم به پیشینه تاریخی این شهرستان اختصاص یافته و پس از ذکر مهمترین فرازهای تاریخی، آثار تاریخی این شهرستان معرفی شده است. فصل سوم مطالبی در بارۀ جغرافیای اقتصادی و کشاورزی جهرم و فصل چهارم درباره اوضاع اجتماعی جهرم است. در فصل پنجم، رجال، دانشمندان و شعرای جهرم معرفی میشوند .فصلهای ششم تا نهم، به بررسی حدود و موقعیت و آب و هوا و اوضاع اقتصادی و کشاورزی و آثار تاریخی بخشهای تابع جهرم؛ خفر، کوهک، سیمکان و کردیان، اختصاص یافته است. آخرین فصل کتاب نیز دربارۀ فولکلور و فرهنگ بومی جهرم تدوین شده است. این مطالب با فهرست منابع و نمایههای مختلف به پایان میرسد.
موفقیت این کتاب باعث شد طوفان در سال 1351 کتاب تاریخ اجتماعی جهرم؛ بازتابی از قرون گذشته را بنگارد. این کتاب با نگاهی به آداب و رسوم و سنن جهرم قدیم نوشته شده است. زندهیاد طوفان در مقدمۀ چاپ دوم این کتاب در سال 1381 نوشته است: « نگارنده به یاد دارد که هنگامی که در جوانی، به تشویق استادانی (از آن جمله: روانشاد دکتر محمد معین، مؤلف فرهنگ فارسی)، به کار تحقیق دربارۀ شهرستان جهرم پرداخت، بیشه از شیران تهی بود. ولی امروزه، خوشبختانه، سالهاست که بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران به گردآوریِ آیینها، باورداشتها، پیشهها و واژگان و نکات اجتماعیِ شهر و دیار خود پرداختهاند. گیریم، این میدان چنان وسیع و هنگفت است که انگار اين همه کوشش فقط گوشهای از آن را در بر میگیرد. با اين همه، همین تلاشها، در واقع، برای اهل قلم وظیفهایست ملی. در این میان، من که به سهم خود، از سال 1335 خورشیدی، این وظیفه را با نوشتن شهرستان جهرم آغاز کردهام، اکنون نیز، با آخرین گامهای ناتوان و توشهای ناچیز و بَضاعتی مَزجات، باید این راه بیپایان را دنبال کنم؛ و اینک که مطالبی درباره مردم جهرم فراهم شده، شادمان باشم که قدم کوتاه دیگری برداشتهام؛ و امید بورزم که مردمشناسان و جامعهپژوهان جوانتر، این کار را، در آخرین فرصتهای قرن شتابندۀ ما دنبال گیرند و گوشههای ناگفتۀ دیگری از تاریخ زندگی جامعه و مردم شهرهای ایران را برای نسلهای آینده روشن سازند.
در خاتمه، در یک جمعبندی، باید بار دیگر تأکید کنم که، امروزه، این کتاب شاید یادداشتهایی بیارزش تلقی شود. پس، اگر خوانندۀ عزیزی نظری سطحی به این نوشتهها بیفکند و احیاناً بر نویسنده خردهگیری کند که: «گِردآوریِ این گونه مطالب پیشپا افتاده که اکثر مردم از آن آگاهاند چه ارزشی دارد؟» شاید حق با او باشد؛ اما در عین حال، باید در جواب بیفزایم: به راستی، شاید برای کسانی که در سنین عمر مناند، این کتاب چیز جالبی در بر نداشته باشد؛ اما هنوز یک نسل به پایان نرسیده که بسیاری از همان اطلاعاتی که او را در برگرفته بوده از میان برخاسته و از یادها رفته؛ تا بدانجا که، برای مثال، دیگر به سختی میتوان استاد بنایی یافت که بتواند بر سقف یک زیرزمین بزرگ، بدون هیچ تیرآهن یا فَرَسپِ چوبی، طاقی پنهان بزند که مسطح نمودار شود!
به راستی، اگر نویسندگان گذشته برای ما، گزارشی دقیق از اینگونه مطالبِ به ظاهر پیش پا افتاده به یادگار گذاشته بودند، امروزه ما، در بیخبری از اصول زندگی آنان به سر نمیبردیم. به هر حال، با پذیرش هرگونه ریشخندی که احیاناً خوانندهای بر من زند، ناچارم همین مطالب بیارج را برای تاریخ فردا و نسل آینده به یادگار بگذارم تا شاید آنچه که امروز برای خوانندۀ عزیزی خوار آید، روزی برای آیندگان به کار آید»(طوفان، 1381: 5). تاریخ اجتماعی جهرم با افزودههای جدید و تقریباً با سه برابر حجم پاپ دوم، به همت فرزند وی، مسعود طوفان در سال 1400 در شیراز منتشر شد.